خوبِ من روزهای خوب کجاست؟ من گلویم گرفته از فریاد کاش میشد دوباره سبز شویم مثل فصل حماسه و خرداد کاش میشد جنازهی این شهر دست از احتضار بردارد کاش میشد دوباره زنده شوند قلبهایی که از طپش افتاد کاش میشد دوباره مثل قدیم دل به سمت سکوت میبستیم کاش میشد که چشم میبستیم روی این روزهای ماتمزاد کاش میشد... ولی نه! ممکن نیست، باید از روزهای مرده گذشت باید از شب گذشت و فردا را نسپاریم دست بادا باد میل تو! هر زمان که حکم کنی خون خود را به پات خواهم ریخت شهر غمگینِ خستهی شش دی ، شهر ناباور سیِ خرداد از تو من یک غروب میخواهم که پر از حسّ زندگی باشد سینهای که پر از هوا بشود توی ایرانِ تا ابد آزاد |