تاریخ دسترسی: 90/09/06
عنوان بیست و دو مرثیه در تیرماه-13 / شعر
خالق اثر شمس لنگرودی
منبع شمس لنگرودی

شادمان

به درخشش روزها خيره بوديم

به ستاره هاى برنجى

كه برق مى زدند

و قطرات شان چهره ى كودكان را طلايى مى كرد.

پسران زيبا

پيراهن سبزشان را به درخت مى كشيدند

و خنده زنان

شاخه هاى حواس پرت را مى ديدند

سبز مى شوند

دورِ گردن دختران طوقى از برف بود

كه هوا را خنك تر مى كرد

از هر طرف كه دلت مى خواست باد مى وزيد

و عطر ميوه هاى شمال را مى آورد

همه چيز چون روزهاى اوايل موعود بود

فقط قطراتى سياه بر پيراهن مان نشت كرده بود

كه همچون نك سوزنى

تن مان را مى آزرد

پس فرياد كرديم

و شما را ديديم

كه به خاك افتاديد

و چشم ناباورتان

از شدت اندوه بسته شد.

ديگر چشم ها به چه كارمان مى آمد

همه پلك بر هم نهاديم

چشم بستيم از باقى زندگى

مژه هامان در تاريكى فرو رفت

و اكنون كورمال كورمال در خيابان ها مى چرخيم

دست بر هم مى سائيم

و به يكديگر مى گوئيم

شب به خير

عزيز روزگار خوش زندگى

شب به خير.